بهجت انگيز بودن گياهان
گل ها و گياهان با حضورشان، شادي و طراوت را براي جهان هستي به ارمغان مي آورند. انسان که « اشرف مخلوقات » است و سرشار از احساس، بيشتر از همه اين ارمغان الهي را درک کرده با مشاهده آن ها در قلب خويش احساس شادماني و سرور مي کند. « تماشاي گلبرگ هاي لطيف و خوش رنگ، غنچه هاي زيبا و بانشاط، گل هاي رنگارنگ و باطراوت، ترکيب موزون برگ ها، شاخه ها و ديگر اجزاي درخت و چشم انداز بهجت آور بوستان ها و جنگل ها، انسان را غرق در لذت و شادي مي کند، و آرامشي بامعني به او مي بخشد، فطرتش را بيدار و جانش را زنده و شاداب کرده، افسردگي و غم ها را از وي مي زدايد و در وي تازگي سرورآميزي مي آفريند ». (1) در قرآن کريم سه بار به طور مستقيم به اين ويژگي گياهان اشاره شده است:
وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ ( نمل/60 ).
و برايتان از آسمان آبي فرود آورد که بدان بوستان هاي زيبا و خرم رويانيديم.
« بهجت » در لغت به معني رنگ زيبا و ايجاد شادماني است. (2) اغلب مفسرين نيز « ذات بهجه » را چيزي که داراي منظره زيبا و نيکويي است معنا کرده اند که موجب شادي و سرور بيننده اش مي شود. (3) برخي هم آن را فقط به معناي حسن و نيکويي » گرفته اند. (4)
در اين آيه اشاره به بارش باران و رويش انواع گوناگوني از گياهان شده که زيبايي، سرسبزي و رنگ هاي بي بديل آن ها نوازشگر چشم انسان ها و شادي بخش دل هاي آنان است. اين آيه توجه انسان را به نقش شادي آفريني گياهان جلب مي کند و عبارت « حدائق ذات بهجه » نشان دهنده حالت روحي است که پس از مشاهده دقيق گياهان و شاخه هاي درختان که دست در گردن هم انداخته، سايباني سبز و خرم به وجود آورده اند به انسان دست مي دهد و اينکه همه اين ها نشانه هاي رحمت و قدرت خداوند است. (5)
وَ تَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ( حج/5).
و زمين را [ در زمستان ] فسرده و مرده بيني، پس چون آب [ باران ] بر آن ها فرود آريم بجنبد و بردمد و از هر گونه گياه زيبا و بهجت انگيز بروياند.
اغلب مفسرين « اهتزاز » را به معناي لغوي آن يعني جنبش و حرکت ذکر کرده، عده اي آن را به معناي جنبش و تحرکي که همراه با نشاط است دانسته اند. (6)
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ( ق/7)
و زمين را بگسترديم و در آن کوه ها بلند و استوار نهاديم و از هر گونه گياه زيبا و بهجت انگيز در آن رويانيديم.
اين خاصيت شگرفي است در گياهان که با مشاهده آن ها- به خاطر طراوت و شادابي که دارند در انسان احساس لذت و شادماني ايجاد مي شود. (7)
بررسي هاي دانشمندان علم محيط زيست نشان مي دهد که درختاني مانند گردو، کاج، نراد، بلوط، فندق، سرو کوهي، اکاليپتوس، بيد، افرا، زبان گنجشک و داغداغان از خود ماده اي به نام فيتونسيد در فضا رها مي سازند که براي بسياري از باکتري ها و قارچ هاي تک سلولي و برخي از حشرات ريز اثر کشندگي دارد. در عين حال توليد چنين موادي توسط درختان بر انسان اثر فرح بخشي دارد. دليل اين امر را دانشمندان چنين بيان مي کنند: مغز انسان از دو نيم کره چپ و راست تشکيل شده است، نيم کره راست در تنظيم احساس غريزي و طبيعي انسان مانند احساس محبت، خواب وديگر نيازهاي طبيعي نقش دارد، در حالي که نيم کره چپ، وظيفه به نظم کشيدن کارهاي مکانيکي انسان مانند تنظيم وقت و سروقت حاضر بودن را بر عهده دارد. انسان شهرنشين به دليل درگيري در کارهاي روزمره و شرايط محيط زيست شهري به مراتب کار بيشتري از نيم کره چپ خود مي کشد که اين امر موجب اختلال بين دو نيم کره مغز و در نتيجه عملکرد غير طبيعي مغز انسان مي شود. دانشمندان پي برده اند که درختان به سبب رها سازي مواد شبيه فيتونسيد مي توانند تعادل بين دو نيم کره مغز را به خوبي برقرار ساخته و حالت طبيعي و آرام بخشي را به انسان ارزاني بدارند. بنابرين نقش آرام بخشي درختان وفضاي سبز به خوبي نمايان است. (8)
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) در خطبه « اشباح » اين ويژگي را چنين بيان مي کنند:
أَنْشَأَ لَهَا نَاشِئَةَ سَحَابٍ تُحْيِي مَوَاتَهَا وَ تَسْتَخْرِجُ نَبَاتَهَا أَلَّفَ غَمَامَهَا بَعْدَ افْتِرَاقِ لُمَعِهِ وَ تَبَايُنِ قَزَعِهِ حَتَّى إِذَا تَمَخَّضَتْ لُجَّةُ الْمُزْنِ فِيهِ وَ الْتَمَعَ بَرْقُهُ فِي كِفَفِهِ وَ لَمْ يَنَمْ وَمِيضُهُ فِي كَنَهْوَرِ رَبَابِهِ وَ مُتَرَاكِمِ سَحَابِهِ أَرْسَلَهُ سَحّاً مُتَدَارِكاً قَدْ أَسَفَّ هَيْدَبُهُ تَمْرِيهِ الْجَنُوبُ دِرَرَ أَهَاضِيبِهِ وَ دُفَعَ شَآبِيبِهِ فَلَمَّا أَلْقَتِ السَّحَابُ بَرْكَ بَوَانِيهَا وَ بَعَاعَ مَا اسْتَقَلَّتْ بِهِ مِنَ الْعِبْءِ الْمَحْمُولِ عَلَيْهَا أَخْرَجَ بِهِ مِنْ هَوَامِدِ الْأَرْضِ النَّبَاتَ وَ مِنْ زُعْرِ الْجِبَالِ الْأَعْشَابَ فَهِيَ تَبْهَجُ بِزِينَةِ رِيَاضِهَا وَ تَزْدَهِي بِمَا أُلْبِسَتْهُ مِنْ رَيْطِ أَزَاهِيرِهَا وَ حِلْيَةِ مَا سُمِّطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أَنْوَارِهَا.
ابرهايي را آفريد تا قسمت هاي مرده آن ( زمين ) احيا شود و گياهان رنگارنگ برويند. قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حرکت درآمدند و يا به هم خوردن ابرها، برق ها درخشيدن گرفت و از درخشندگي ابرهاي سفيد کوه پيکر و متراکم چيزي کاسته نشد. ابرها را پي در پي فرستاد تا زمين را احاطه کردند و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند و به شدت به زمين فرو ريختند. ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند که در بخش هاي بي گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت و در دامن کوه ها سبزه ها پديد آمد. پس زمينه به وسيله باغ هاي زيبا، همگان را به سرور و شادي دعوت کرده، با لباس نازک گلبرگ ها که بر خود پوشيد هر بيننده اي را به شگفتي واداشت و با زينت و زيوري که از گلوبند گل هاي گوناگون، فخر کنان خود را آراست، هر بيننده اي را به وجد آورد. (9)
در احاديث و سخنان ديگر معصومين نيز تأثير مثبت گياهان بر روح و جان آدم با تعابير مختلف آمده است. از امام رضا (عليه السلام) نقل شده:
أَنََّ رَسُولَ اللهِ (صلي الله عليه وآله و سلم) کانَ يُعجِبهُ النَّظَرُ إلَي الأُتراجِّ الأَخضَرِ وَ التُّفاحِ الأَحمَرِ. (10)
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از نگاه کردن به ترنج سبز وسيب سرخ شگفت زده مي شدند.
همچنين امام صادق (عليه السلام) به مفضل فرمودند:
هذا مَعَ ما في النَباتِ مِن التَلذُذ بِحُسن مَنظرة و نَضّارته التي لا يَعدِلُها شيءِ مِن مَناظِرِ العالم و ملاهيه. (11)
نگاه کردن به گل هاي زيبا و گياهان خوش منظره لذتي به انسان مي بخشد که هيچ لذتي با آن برابري نمي کند.
در تحقيقي که دو پژوهشگر از انستيتوي فني جنگل ورونژ در شوروي سابق انجام دادند، گروه هايي از کارگران را از اين جهت که زمان فراغت خود را در جنگل سپري مي کردند يا نه به دو گروه تقسيم کرده، پس از مطالعه و تحقيق درباره آن ها به اين نتيجه رسيدند که استفاده از جنگل به عنوان تفرجگاه ميزان قدرت کار را در کارگران به ميزان سه درصد افزايش مي دهد.(12)
رنگارنگي گياهان
يکي از قوي ترين حواس انسان، حس بينايي است که از طريق آن، يافته هاي فراواني از محيط پيرامون به دست مي آيد. (13) همه اجزاي جهان هستي داراي ويژگي مهم رنگ است، تا زماني که چشم ها بسته اند، جز سياهي و تاريکي چيزي وجود ندارد ولي به محض گشودن آن ها جهاني مملو از رنگ هاي گوناگون در برابر چشم ظاهر مي شود. در واقع رنگ ها جزء لاينفک بينايي و عمل ديدن هستند. (14) انسان بسياري از احساسات و علايق خود را با چشم دريافت و به ديگران منتقل مي نمايد و رنگ ها نيز از طريق همين قوه و به تناسب ويژگي هايي که دارند بر روح و جسم انسان تأثير مي گذارند. در قرآن آيات متعددي به تأثيرگذاري رنگ ها اشاره دارند:إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ( بقره/69)
گاوي است زرد پررنگ و يکدست که بينندگان را شاد مي کند.
اين آيه اشاره به اثر رنگ بر روح آدمي دارد: رنگ زردي که براي بيننده اش مسرت بخش بوده، او را به تعجب وادارد. (15)
آيات 13 سوره نحل، 21 سوره زمر و 27- 28 سوره فاطر به تنوع رنگ ها در طبيعت اشاره دارند:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِيبُ سُودٌ وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذلِکَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ( فاطر/27- 28)
آيا نديده اي که خدا از آسمان- از ابر- آبي فرود آورد؟ پس با آن ميوه هاي رنگارنگ بيرون آورديم و از کوه ها راه هايي به رنگ هاي گوناگون سفيد و سرخ، و سخت سياه است. و همچنين از مردم و جنبندگان و چهارپايان رنگ هاي گوناگون هست. از بندگان خدا تنها دانشوران- عالمان رباني- از او مي ترسند.
خداوند متعال در آيات مذکور توجه انسان را به تنوع رنگ ها در طبيعت و اينکه چگونه از آب بي رنگ هزاران رنگ پديد آورده جلب مي کند، به طوري که از عناصر محدود و معين، موجودات کاملاً متنوع و زيبا را آفريده است و اين گوناگوني رنگ ها حتي درانسان و جانوران نيز به چشم مي خورد. از ميان انسان ها تنها عالمان و دانايان را خاشعين درگاه معبود مي داند زيرا در پس هر پديده و عنصري از خلقت، دنيايي از نکته ها و دقايق وجود دارد که فقط کساني که با بصيرت به جهان مي نگرند و در آنچه مي بينند تفکر و تعقل مي کنند، مي توانند به آن ها راه يابند و پيشاني خضوع بر آستان با عظمتش مي سايند.
اغلب مفسرين در تفسير اين آيه، منظور از عبارت « مختلفاً الوانها » را رنگ هاي مختلف و متنوع دانسته اند. (16) نظر علامه طباطبايي (رحمه الله) در اين مورد اين است که عبارت مزبور اشاره به اختلاف خود رنگ ها دارد و اين نظر که عواملي چون عناصر موجود در آن ها تأثير گذارند اشتباه است ولي لازمه اختلاف رنگ، تفاوت در طعم و بو و خواص هم هست. (17) اين آيه درباره رنگ ميوه ها و گياهان و در ادامه کوه ها و ديگر موجودات، و نيز تعدد و تنوع اين رنگ ها سخن مي گويد و در واقع بيانگر اعجاز رنگ ها در جهان هستي است. (18)
در آياتي ديگر علاوه بر گوناگوني رنگ و تنوع در محصولات، به تنوع رنگ در دوره زندگي گياهان نيز اشاره شده است:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذلِکَ لَذِکْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ( زمر/21).
اين آيه علاوه بر تنوع رنگ ها، به تأثير آن ها نيز اشاره مي کند؛ به رنگ سبز و خرمي که به همراه دارد و اينکه گياهان پس از خشک و شکسته شدن ديگر سبز نيستند زيرا رنگ سبز نشانه حيات و شادابي است. و همه اين گياهان رنگارنگ را در يک مرحله از دوره حياتشان « پس از سرسبزي و خرمي که داشتند، خشکيده و زرد مي بيني. » (19)
دنياي رنگ ها و اثرات آن ها بر روح و جان انسان نيز يکي از حوزه هاي باشکوه و پرمعناي خلقت است که هر کدام تأثير خاص خود را بر انسان مي گذارند و دستيابي به حکمت هر رنگ ميسر نيست مگر با مشاهده عميق و عالمانه.
با شنيدن نام گياهان، اولين رنگي که به ذهن مي رسد رنگ سبز است. تا آنجا که گياهان را « سبزه » و جايي را که آکنده از گياهان باشد « سبزه زار » مي گويند. رنگ سبز که رنگ طبيعت است، نشانه جواني، تازگي و رشد و نمو است. سبزينه ها يا دانه هاي کلروفيل نيز در گياهان به مثابه خون جانوران است که مولد حيات و رشد و نمو در آن هاست. به همين دليل از اين رنگ در ستون هاي مربوط به رشد و ترقي در نمودارها استفاده مي شود.(20) رنگ سبز « حالت آرام بخشي داشته، سمبل شفقت، مهرباني و متعادل بودن روح و روان و رفتار به شمار مي رود. اين رنگ دل رحمي، مهرباني و مودت و دوستي را در انسان ها افزايش مي دهد. »(21) همچنين از بين برنده تحريکات عصبي و تعديل کننده اعصاب و آرام بخش بوده و در رفع بي خوابي و خستگي و سردردهاي ميگرني بسيار مؤثر است. رنگ سبز فشار خون را پايين مي آورد و زمينه شکيبايي را فراهم مي نمايد. (22)
جالب اينکه در مورد لباس هاي بهشتي نيز تنها سخن از رنگ سبز است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ ( انسان/21)
بر بالايشان جامه هاي سبز از ديباي نازک و ستبر است.
أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِيَاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (کهف /31 )
آنانند که بهشت هاي ابدي مخصوص ايشان است که از زير [ قصر ها ] شان نهرها جاري است. در آنجا با دستبندهاي زرين آراسته مي شوند و جامه هاي سبز از حرير نازک و حرير ضخيم مي پوشند، در حالي که بر تخت ها تکيه زده اند.
شايد انتخاب رنگ سبز براي لباس بهشتيان، به اين دليل است که اين رنگ از شادترين و زيباترين رنگ هايي است که در عالم طبيعت و جهان آفرينش يافت مي شود و روح انسان آشنايي زيادي با اين رنگ دارد و موجب نوازش روح و روان آدمي مي گردد.(23)
همچنين در برخي آيات آمده است که بهشتيان بر بالش هاي سبز تکيه مي دهند:
مُتَّکِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ( الرحمن / 76 )
بر بالش هاي سبز و فر ش ها و بسترهاي گرانمايه و نيکو تکيه زنند.
« خواص مثبت اين رنگ تا زماني است که از دويست لوکس تجاوز نکند، بنابراين رنگ سبز گياهان بهترين و معتدل ترين نوع اين رنگ است و همه خواص فوق را دارد ».(24)
نتايج تحقيقاتي که راجر اولريخ پيرامون تأثير رواني درختان و فضاي سبز بر دوره بهبودي بيماران در يک بيمارستان انجام داد، نشان داد که فضاي سبز و به ويژه رنگ سبز طبيعت يا تغييرات فصلي آن، اثرات رواني بسيار مؤثري روي دوران نقاهت آن ها داشته، آن را به ميزان هشتاد درصد تقليل داده است. با وجود منظر و چشم اندازي از فضاي سبز گياهان مي توان به آساني بسياري از هزينه هاي سالانه بهداشت عمومي را کاهش داد. (25)
از امام موسي کاظم (عليه السلام) نقل شده است که فرمودند:
ثَلاثٌ يَجلِينَ البَصَرَ النَّظَرُ إلَي الخُضرَةِ وَ النَّظَرُ إلي الماءِ الجَارِي وَ النَّظَرُ إلي الوَجهِ الحَسَنِ. (26)
نگاه کردن به سبزه، آب جاري و روي زيبا چشم را جلا مي بخشد.
امام علي (عليه السلام) در اين باره مي فرمايند:
وَ النَظَرُ إلي الخضرةِ نُشرَةٌ. (27)
نگاه کردن به سبزه ها درمان کننده و نشاط آور است.
لذا رنگ هاي گياهان و به خصوص رنگ سبز که رنگ غالب آن هاست بر روح و جسم انسان تأثيرات مثبت شگرفي مي گذارند.
عطر و بوي گياهان
يکي از مشخصه هاي بارز گياهان، رايحه و عطر و بوي آن هاست که توجه انسان را به خود جلب مي کند و بر روح و جان او تأثير مي گذارد. از گذشته هاي دور تاکنون استفاده از بخور گياهان معطر در مراسم مذهبي و نيايش ها به عنوان نمادي از قداست مطرح بوده است، اما از آن جا که مصريان براي سلامتي و بهداشت اهميت زيادي قائل بودند، علاوه بر کاربرد رايحه ها در امور روحاني و مراسم ديني، با تأثير آن ها بر روح و جسم نيز آشنايي داشتند و از قدرت شفابخشي گياهان معطر بهره مي گرفتند. (28) آن ها روغن هاي معطر را براي ماساژ، حمام کردن و درمان بيماري ها و به صورت بخور در مراسم مذهبي به کار مي بردند. از روغن سدر نيز براي موميايي کردن اجساد مردگان استفاده مي کردند.اخيراً محققين پزشکي کشف کرده اند بويي که ما استشمام مي کنيم تأثير فراواني بر احساس ما دارد. بو، درست مانند دارو مستقيماً بر مغز اثر مي گذارد. اين در حالي است که سال هاست در عطر درماني، همه اين موارد تجربه شده اند. نتايج تحقيقات اين دانشمندان نشان مي دهد استنشاق روغن هاي گياهي براي بسياري از مشکلات مرتبط با تنش هاي روحي مانند سردرد، بي خوابي و اضطراب مفيد است. اين روش در درمان بيماري هاي تنفسي مانند سرماخوردگي، آلرژي و التهاب نايژه ها نيز مؤثر است.(29) حوزه عملکرد رايحه درماني سطوح متفاوتي را در بر مي گيرد و علاوه بر اينکه به عنوان گندزدا، محرک، مسکن و ضد درد عصب ها مؤثر است، کاربرد ظريف تري هم دارد و آن تأثير بر ذهن است و سبب بالا رفتن قوه ادراک و دقت آن و ايجاد نوعي حس وجودي و وسعت ديد شده، حتي تا اندازه اي برخي مشکلات هيجاني را که موجب کند شدن ادراک مي شوند، تسکين مي بخشد. (30) آياتي از قرآن نيز به اين خاصيت گياهان اشاره دارند:
فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ ( واقعه /89 ).
پس آساني- هنگام مرگ و پس از آن در برزخ و رستاخيز- و روزي جاوداني - يا گياه خوشبو- و بهشت پر نعمت [ فراروي اوست ].
گفته شده « ريحان » از رياحين خوشبوي بهشت است که هنگام مردن براي مقربين مي آورند که مي بويد و مي ميرد. (31)
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحَانُ ( الرحمن /12 )
و دانه هاي با برگ و کاه، و گياهان خوشبو.
« ريحان » اسم جمع است و مفرد آن ريحانه است و در لغت به معناي هر سبزه خوشبويي است و نيز به معناي رزق است (32) برخي مفسران « ريحان » را به معناي انواع گياهان خوشبو مي دانند. (33) عده اي آن را به معناي رزق و روزي دانسته اند (34) ولي بيشتر مفسران هر دو معني را آورده اند. (35) بعضي در مقام جمع هر دو معني گفته اند: « ريحان به معني رزق و روزي بوييدني و خوشبو است. » (36) در برشمردن نعمات و فوايد زمين خداوند، رياحين چهارمين فايده اند که شامل هر چيز خوشبويي مي شوند و شايد مقصود از ريحان، تمام گل ها و گياهاني باشد که انسان با بوييدن آن ها محفوظ مي گردد. (37) و خداوند « گياهان خوشبو و گل ها را را نيز در زمين آفريد که مشام جسم جان را معطر مي کند و روح را آرامش و نشاط مي بخشد و به اين وسيله نعمتش را بر انسان تمام کرده است». (38)
« رايحه هاي قدرتمند گياهان مي تواند به تعادل سالم و نشاط منتهي شود. براي مثال روغن سدر نفس روحاني و جسماني ما را تقويت مي کند، تعادل را برقرار، حس ارتباطي ما را تقويت کرده و از سيستم ايمن سازي بدن ما حمايت مي کند. نعناع نيز روحيه انسان را بالا مي برد، و کندر به تقويت ايمان کمک کرده و تعادل را در زندگي حاکم مي کند ».(39)
در روايات گهربار معصومين (عليهم السلام) نيز به تأثير رايحه ها اشاره شده است. از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است که فرمودند:
شَمُّوا النَّرْجِسَ وَ لَوْ فِي الْيَوْمِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الْأُسْبُوعِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الشَّهْرِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي السَّنَةِ مَرَّةً وَ لَوْ فِي الدَّهْرِ مَرَّةً فَإِنَّ فِي الْقَلْبِ حَبَّةً مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَص وَ شَمُّهُ يَقْلَعُهَا. (40)
گل نرگس را هر روز ببوييد و اگر ميسر نشد هر هفته يک بار و اگر نتوانستيد هر ماه و يا هر چند ماه يک بار و يا حداقل در سال يک مرتبه ببوييد زيرا اگر کمترين اثري از جنون، جذام و يا برص در بدن وجود داشته باشد بوييدن گل نرگس آن را برطرف مي سازد.
و نيز فرمودند:
وَ لاتُؤَخِّر شَمَّ النَّرجِس فَإنَّهُ يَمنَعُ الزُّکَامَ فِي مُدَّةِ أَيَّامِ الشِّتَاءِ. (41)بوييدن گل نرگس را به تأخير ميندازيد، زيرا مانع ابتلا به زکام در طول زمستان مي شود.
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) نيز در نهج البلاغه اين خاصيت گياهان را در کنار عسل که فوايد فراوان و متعددي دارد و خواص آن بر همه آشکار است ذکر نموده اند که بيانگر اهميت رايحه هاست:
الطِّيبُ نُشرَةٌ وَ العَسَلُ نُشرَةٌ
بوي خوش درمان و نشاط آور و عسل درمان کننده و نشاط آور است. (42)
آنچه از مجموع تفاسير و روايات به دست مي آيد اين است که نگاه کردن به مناظر جذاب و سرسبز گياهان، برخي بيماري هاي روحي و رواني را از بين مي برد و افسردگي و غم ها را مي زدايد.
پينوشتها:
1-علي حسيني، « تأثير گياهان بر روان آدمي »، فرهنگ جهاد، ش 4، ص 106.
2- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ج1، ص 148.
3- ابوجعفر محمد بن جرير طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج20، ص 3؛ محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج8، ص 108؛ محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج3، ص 376؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج7، ص 359؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج14، ص 222؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج6، ص 362؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج10، ص 216؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص 380؛ سيد قطب، في ظلال القرآن، ج5، ص 2656؛ محمد جواد نجفي خميني، تفسير آسان، ج15، ص 94؛ بانوي اصفهاني، مخزن العرفان در تفسير القرآن، ج9، ص 355؛ مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج15، ص 513.
4- مقاتل بن سليمان بلخي، تفسير مقاتل، ج3، ص 313؛ ابوبکر عتيق بن محمد سورآبادي، تفسير سورآبادي، ج3، ص 1784؛ جلال الدين سيوطي، تفسير جلالين، ج1ف ص 385؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج7، ص 28؛ هاشم بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص 223؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج10، ص 66.
5- عبدالستار المليجي، علم النباتات في القرآن الکريم، ص 251.
6- ابوالفتوح رازي، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج13، ص 300؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج6، ص 128؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج6، ص 8؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج9، ص 18؛ بانوي اصفهاني، مخزن العرفان در تفسير القرآن، ج8، ص 328.
7- محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 268.
8- « جايگاه جنگلکاري در طراحي فضاي سبز »، مجموعه مقالات سمينار فضاي سبز، ص 401؛ www.greennewsبه نقل از www.blogfa.com.www.biosss.org
9- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 91، ص 118.
10- کليني، الکافي، ج6، ص 360؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ( ع )، ج63، ص 178.
11- مفضل بن عمر جعفي، توحيد مفضل، ص 154؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج3، ص 129.
12- هنريک مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 409.
13- وَ مَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَ الْبَصِيرُ ( فاطر/19).
14-- مهدي علي اکبر زاده، حضور رواني رنگ ها در فضاي سبز، ص 157.
15- محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج1، ص 297؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 274؛ ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج1، ص 304.
16- مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل، ج3، ص 557؛ ابوجعفر محمد بن جرير طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج22، ص 86؛ ابوبکر عتيق بن محمد سورآبادي، تفسير سورآبادي، ج3، ص 2048؛ فضل بن حسن طبرسي، جوامع الجامع، ج3، ص 372؛ ابوالفتوح رازي، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج16، ص 105؛ علي اکبر قرشي، احسن الحديث، ج9، ص 37؛ محمد جواد نجفي خميني، تفسير آسان، ج16، ص 232.
17-محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج17، ص 42؛ نيز ر.ک: فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج3، ص 94؛ محمد حسين همداني، انوار درخشان، ج13، ص 308؛ عبدالحسين طيب، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج11، ص 24.
18- عبدالستار المليجي، علم النباتات في القرآن الکريم، ص 294.
19-محمد بن جرير طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج23، ص 132؛ ابواسحاق احمد بن ابراهيم، ثعلبي نيشابوري، الکشف و البيان عن تفسير القرآن، ج8، ص 229؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج4، ص 84؛ رشيدالدين ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج8، ص 398؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج16، ص 246؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج8، ص 94؛ احمدبن مصطفي مراغي، المراغي، ج23، ص 158؛ وهبة بن مصطفي زحيلي، المنير في العقيدةو الشريعة و المنهج، ج23، ص 273.
20- مهدي علي اکبر زاده، « حضور رواني رنگ ها در فضاي سبز »، مجموعه مقالات سمينار فضاي سبز، ص 160.
21- تد اندروز، درمان بيماري ها به وسيله رنگ ها، ص 33.
22- جمشيد خدادادي، پانزده روز تا سلامتي، ص 389؛ رضا پاک نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج5، ص 198.
23- ناصر مکارم شيرازي، پيام قرآن، ج 6، ص 256.
24- رضا پاک نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج5، ص 198.
25- هنريک مجنونيان، مباحثي پيرامون پارک ها، فضاي سبز و تفرجگاه ها، ص 48.
26- حر عاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، ج5، ص 340؛ محدث نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص 398؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج59، 144.
27- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، حکمت 400، ص 518.
28- مارسل لاوابر، رايحه درماني، ص 17.
29- بيل گاتليب، روش هاي نوين درمان طبيعي، ص 32- 34.
30- همان، ص 28.
31- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص 344؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج9، ص 164؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 139؛ بانوي اصفهاني، مخزن العرفان درتفسير القرآن، ج12، ص 108.
32- خليل بن احمد فراهيدي، العين، ج3، ص 294.
33- فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج29، ص 346؛ جلال الدين سيوطي، تفسير جلالين، ج1، ص 534؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 98؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج12، ص 405؛ بانوي اصفهاني، مخزن العرفان در تفسير القرآن، ج12، ص 14؛ محمد حسين حسيني همداني، انوار درخشان، ج16، ص 84؛ ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج23، ص 111.
34- مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل، ج4، ص 196؛ ابوبکر عتيق بن محمد سورآبادي، تفسير سورآبادي، ج4، ص 2494؛ ابوالفتوح رازي، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج18، ص 251.
35- محمد بن جرير طبري، جامع البيان في تفسير القرآن، ج27، ص 72؛ محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج9، ص 467؛ محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج4، ص 444؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص 301؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج4، ص 332؛ رشيدالدين ميبدي، کشف الاسرار وعدة الابرار، ج9، ص 409؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج18، ص 158؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبي، جواهر الحسان في تفسير القرآن، ج5، ص 347؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج9، ص 116؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج9، ص 239.
36- ملامحسن فيض کاشاني، الصافي، ج5، ص 107.
37- بانوي اصفهاني، مخزن العرفان درتفسير القرآن، ج12، ص 14.
38- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج23، ص 112.
39-" گياهان تقويت کننده روحيه معنويت "
medicine/2007/10/28-health/traditional-health/islam-www.tebyan.net/nutrition
40- حر عاملي، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة، ج25، ص 166؛ محدث نوري، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 402؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج63، ص 176.
41- محدث نوري، مستدرک الوسائل، ج1، ص 438؛ مجلسي، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (عليهم السلام)، ج59، 322.
42- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، حکمت 400، ص 518.
فريدوني، زهره (1390)، نقش گياهان در زندگي انسان از ديدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات اميرکبير، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}